آیا کشتار «حوله» بهدستور ائتلاف نظامی غرب بود؟
برگردان: تارنگاشت مهر
نگارش: پروفسور میشل شوسودوفسکی
سایت گلوبال ریسرچ، ۱۱ ژوئن ۲۰۱۲
اکنون روشن شده است که کشتار «حوله»، که قتل بیش از صد مرد، زن و کودک انجامید، برخلاف ادعای بیمدرک رسانههای غربی، بهدست گروه شبهنظامی «شبیحه» هوادار دولت صورت نگرفته است.
چند گزارش دیگر، از جمله گزارش اخیر «فرانکفورتر آلگماینه تسایتونگ» (۸ ژوئن ۲۰۱۲)، بهشکلی بیخدشه این نکته را که «اپوزیسیون»، یعنی تروریستهای «ارتش آزاد سوریه»، در این جنایت دست داشتهاند.
تقریباً همهٔ کشتهشدگان کشتهشدگان از خانوادههای اقلیت علوی و شیعهٔ «حوله» بودند. بیش از ۹۰ درصد جمعیت «حوله» سنّی است. دهها نفر از اعضای تنها یک خانوادهٔ سنّی که به مذهب شیعه گرویده بودند قتل عام شدند. اعضای خانوادهٔ «شمالیه»، که یک خانوادهٔ علوی است، و همچنین خانوادهٔ یک عضو سنّی مجلس که در مظان همکاری بود بهقتل رسیدند. گفته میشود که بلافاصله پس از این کشتار، عاملان آن از قربانیان فیلمبرداری کردند و آنان را در ویدیوهایی که روی اینترنت گذاشتند بهعنوان سنّی معرفی نمودند. («فرانفورتر آلگماینه تسایتونگ»، همانجا، ترجمه از زبان آلمانی)
گزارش «فرانکفورتر آلگماینه تسایتونگ»، گزارش روزنامهنگار روسی «مارات ماسین» را که شامل شهادتهای دقیق است مورد تأیید قرار میدهد.
چند خانوادهٔ «السیّد» و همچنین خانوادهٔ «عبدالرزّاق»، شامل ۲۰ کودک خردسال، بهقتل رسیدند. مردم را با چاقو و شلیک گلوله از نزدیک کشتند.
سپس آنها کشتهشدگان [اجساد] را به عنوان قربانیان بمباران ارتش سوریه به سازمان ملل و جامعهٔ بینالمللی معرفی کردند، چیزی که هیچیک از علائم روی بدن کشتهشدگان آن را تأیید نمیکرد. («مارات ماسین»، «کشتار حوله: تروریستهای اپوزیسیون خانوادههای حامی دولت را بهقتل رساندند»، (گلوبال ریسرچ، ۱ ژوئن ۲۰۱۲)
این دو گزارش دروغها و داستانهای ساختگی رسانههای غربی را رد میکند. کل خانوادههای هوادار دولت در «حوله» قتلعام شدند. تروریستها یک مشت مزدور و قاتل حرفهای بودند که زیر نظارت گروه خودساختهٔ «ارتش آزاد سوریه» عمل میکردند.
چندی پیشتر، یک گزارش منتشر شده در «اشپیگل» (مارس ۲۰۱۲) اعلام کرده بود که «ارتش آزاد سوریه» در یک روند سازماندهی شدهٔ قتلعام روزمره دست دارد. این مقاله به قتلهای فوققضایی در «حُمص» که زیر رسالت بهاصطلاح «بریگاد دفن» صورت میگرفت اشاره داشت.
بهشهادت یک مجری قتل، تنها یک «بریگاد دفن» در «حُمص» مسؤول قتل ۳۰۰ تا ۴۰۰ نفر، از جمله «زندانیان» (شیعه و علوی) و «خائنان» (سنّی)، بوده است. «خائنان»، غیرنظامیان سنّی در مناطق اشغال شدهٔ شهری و روستایی هستند که با سلطهٔ ترور از سوی «ارتش آزاد سوریه» مخالفت میکنند.
«ابو رومی» میگوید: «از تابستان گذشته، ما نزدیک به ۱۵۰ نفر را، که حدود ۲۰ درصد زندانیان ما میشود، کشتهایم»…. اما جلادان «حُمص» با خائنان درون صفوف خود بیشتر مشغول بودهاند تا با زندانیان جنگی. بهگفته همین جنگجو، «اگر یک سنّی را در حال جاسوسی بگیریم، یا یک شهروند به انقلاب خیانت کند، ما کار او را سریع تمام میکنیم.» «ابو رومی» میگوید: «از زمان شروع شورش تاکنون، بریگاد دفن «حسین» ۲۰۰ تا ۲۵۰ خائن را بهدست مرگ سپرده است.» («اشپیگل آنلاین»، «پروفایل یاغیان حُمص و جلادان آنها»، ۲۹ مارس ۲۰۱۲)
پرسشهای مهمی که گزارش «اشپیگل» به آن نمیپردازد: چه کسی در پشت این گروههای یاغی است؟ چه کسی در درون «ارتش آزاد سوریه» تصمیم میگیرد که کی «زندانی» است و کی «خائن»؟ بهخاطر داشته باشیم که این جلاد یک مرد جوان است که از بالا دستور میگیرد.
کشتار «حوله»: تبلیغات جنگی
لازم است که بر ماهیت شیطانی این عملیات قتل، که بهسادگی به دولت «اسد» نسبت داده میشود، تأکید کنیم. این عملیات عنصر مرکزی تبلیغات جنگی آمریکا ـ «ناتو» را تشکیل میدهند. هدف از این عملیات جرقه زدن به «یک موج یاریدهندهٔ انزجار عمومی» علیه دولت «اسد» است تا بدین طریق حمایت عمومی برای یک دخالت نظامی زیر پرچم انساندوستی ایجاد شود. (رجوع کنید به مقالهٔ «میشل شوسودوفسکی، «سوریه: قتل غیرنظامیان بیگناه بهعنوان بخشی از عملیات ویژهٔ آمریکا…»، گلوبال ریسرچ، ۳۰ مه ۲۰۱۲)
بدون حمایت قاطع افکار عمومی، توجیههای جنگ همچون یک خانهٔ کاغذی فرو خواهد ریخت.
از کشتار «حوله» نهتنها بهمثابه یک بهانه برای فراخوان به تغییر رژیم بلکه همچنین بهعنوان توجیهی برای منزوی کردن سیاسی سوریه استفاده شد. بلافاصله پس از رسیدن خبر کشتار و پیش از هرگونه اقدام به تحقیق، چندین دولت غربی روابط دیپلماتیک خود را با سوریه قطع کردند. این تصمیم ـــ که توسط وزارت خارجهٔ آمریکا هماهنگ شده بود ـــ ظاهراً خیلی پیشتر از کشتار «حوله» اتخاذ شده بود. سخنگوی وزارت خارجه، ویکتوریا نولاند، در ۲۹ ماه مه گفت «دولت آمریکا با اخراج یک دیپلمات برجستهٔ سوریه به چند کشور دیگر پیوست. این کار در عکسالعمل به کشتار بیش از صد مرد، زن و کودک در ده حوله در ۲۵ مه صورت گرفت … که مسؤولیت آن کاملاً بر عهدهٔ رژیم اسد و گروه شبهنظامی آن شبیحه است.»
در شورای امنیت سازمان ملل، کشتار «حوله» به یک به مسألهٔ روز، به توجیهی برای بهراه انداختن یک جنگ «انساندوستانه» بدل شد. شورای امنیت فراخوانده شد تا برای مجازات دولت «بشار الاسد» بهخاطر جنایاتی که بهزعم آنها علیه مردم سوریه مرتکب شده، به دخالت «ناتو» در سوریه زیر پرچم «مسؤولیت حفاظت» مهر تأیید بگذارد.
حال چه خواهد شد؟
این جنایت بهدست واحدهای «ارتش آزاد سوریه»، یک نیروی مسلح که مستقیماً مورد حمایت ائتلاف آمریکا ـ ناتو ـ اسرائیل است، صورت گرفت. دولت سوریه را نمیتوان مسؤول کشتار انجام شده توسط نیروهای یاغی که از سوی آمریکا و متحدان آن عضوگیری، تربیت و تأمین مالی میشوند دانست.
ـــ چه کسی در پشت گروههای یاغی است؟ ماهیت رابطهٔ میان «ارتش آزاد سوریه» و ائتلاف نظامی غرب دقیقاً چیست؟
ـــ سلسله مراتب فرماندهی آن چگونه است؟
ـــ ماهیت این عملیات مخفی شیطانی چیست؟
ـــ چه کسی دستور این جنایات علیه مردم سوریه را صادر میکند؟
اگر پاسخ کامل این سؤالات به مردم داده میشد، دروغها و صحنهسازیهای رسانههای غربی افشا میگردید. این بهنوبهٔ خود بهانهٔ یک جنگ «انساندوستانه» علیه سوریه را کاملاً بیاعتبار میکرد. اما، برعکس، باید انتظار داشت که موج تازهای از دروغها و صحنهسازیهای رسانهها برای پنهان کردن حقیقت بهراه بیافتد.
اما یک سؤال باقی میماند: اگر دولت «اسد» در این جنایت دست نداشته است، چه اقدامی باید علیه کسانی که دستور این جنایت را صادر کردند صورت گیرد؟ مظنونهای اصلی، دولتهای غربی (آمریکا، فرانسه، بریتانیا)، با حمایت ترکیه، عربستان سعودی و قطر هستند.
بهعنوان بخشی از عملیات اطلاعاتی مخفی، مزدوران و گروههای مرگ، از جمله شبهنظامیان وابسته به «القاعده»، به سوریه گسیل شدهاند. نیروهای ویژهٔ چند کشور غربی در قالب مشاوران نظامی در در درون خاک سوریه عمل میکنند. چیزی که با آن روبهرو هستیم یک پروژهٔ جنایتکارانه در تخلف آشکار از قوانین بینالمللی است. کسانی که دستور این کشتار را صادر کردند اعضای خودبرگماشتهٔ جامعهٔ بینالمللی هستند.
سازمان ملل باید چه موضعی علیه دولتهای عضوی که در این جنایت وحشتناک علیه بشریت دست داشتهاند اتخاذ کند؟ شاید این یک سؤال غیرواقعبینانه باشد چون دولتهای شریک در این جنایت، خود اعضای دائمی شورای امنیت هستند. اما در رابطه با جنایت علیه بشریت، نباید در اجرای قوانین بینالمللی استاندارد دوگانه وجود داشته باشد. همان معیاری که بدون هیچ مدرک علیه پرزیدنت «بشارالاسد» به کار گرفته شد، باید در مورد کسانی که دستور این عملیات مخفی شیطانی را صادر کردند نیز به کار گرفته شود.
نقش «رژیم آمریکا» و متحدانش (شامل نهادهای مختلف نظامی و اطلاعاتی) در کانالیزه کردن کمکهای مخفی و علنی به گروههای مرگ «ارتش آزاد سوریه» چیست؟
آیا «تغییر رژیم» نباید در مورد کشورهایی که رهبران منتخب آنها بهطور مستقیم یا غیرمستقیم در کار جنایت علیه بشریت سهیماند در نظر گرفته شود؟ پاسخ به این سؤال از شورای امنیت نخواهد آمد. پاسخ بهاین سؤال از درون جنبشهای سازمانیافته از پایین در سطح کشوری، در اروپا و آمریکای شمالی، در مبارزه علیه نظامهای سیاسی جانی و فاسد، بهدست خواهد آمد.
نشانهها و مدارکی وجود دارد که از همان ابتدای شورش در اواسط ماه ماس ۲۰۱۱ در شهر «درعا»، تروریستهای مورد حمایت نیروهای خارجی بهکشتن غیرنظامیان بیگناه مشغول بودهاند. منابع اطلاعاتی اسرائیل (اوت ۲۰۱۱) روند عضوگیری جنگجویان تروریست را توسط «ناتو» تأیید میکنند:
مقر «ناتو» در بروکسل و فرماندهی عالی ترکیه درحال برنامهریزی برای اولین گام نظامی خود در سوریه، یعنی مسلح کردن یاغیان با سلاحهای ضدتانک و ضدهلیکوپتر، هستند….
بهگزارش منابع ما، از جمله مسایل دیگر مورد بحث در بروکسل و آنکارا، یک کارزار برای عضوگیری هزاران داوطلب مسلمان در کشورهای خاورمیانه و جهان اسلام است که در کنار یاغیان سوریه بجنگند. ارتش ترکیه این داوطبان را اسکان خواهد داد، تربیت خواهد کرد، و عبور آنها به سوریه را تضمین خواهد نمود. (دبکافایل، «ناتو به یاغیان سلاحهای ضدتانک میدهد»، ۱۴ اوت ۲۰۱۱، تأکیدها از نویسنده)
در نهایت، حقیقت نیرومندترین سلاح خواهد بود. رویارویی با دروغ و برچیدن دستگاه دروغپردازی رسانهها یک عنصر اساسی را در مبارزه علیه جنگ تشکیل میدهد.
صمد
رفقای گرامی تارنگاشت مهر. پیشنهاد می کنم زیاد تحت تاثیر «پروفسور» میشل شوسودوفسکی قرار نگیرید. ایشان اهل جنجال سازی است. یک روز ادعا می کند یازده سپتامبر کار خود آمریکایی ها بوده و امروز هم با قاطعیت اعلام می کند کشتار حوله کار اپوزیسیون. با چند دقیقه بررسی می شود نشان داد که این مقاله هم بی اساس است. این مقاله بر پایه دو گزارش است: یک نشریه آلمانی که حتی سایت انگلیسی ندارد و بنابراین من نمی توانم مطالب آن را بررسی کنم و گزارش یک گزارشگر روسی. چند نکته:
۱-هر دو گزارش (گزارش نشریه آلمانی و گزارش خبرنگار روسی) مدعی شده اند که بسیاری از آنان که کشته شده اند مذهب خود را از سنی به شیعه تغییر داده بودند. همینطور مدعی شده اند که بیشتر کشته شدگان شیعه بوده اند. اولا این ها نمی دانند که در جوامع سنتی نظیر خاورمیانه و سوریه تغییر مذهب امری معمول نیست (بر خلاف غرب) و بسیار بسیار کمیاب است. و اینکه ده ها نفر در یک روستا یک مرتبه مذهب خود را تغییر بدهند تقریبا غیرممکن است. ثانیا حتی کمیته دولتی سوریه نیز چنین ادعایی نکرده است (که آن ها شیعه بوده اند یا شیعه شده اند). سرتیپ قاسم جمال سلیمان رئیس کمیته تحقیق سوریه تنها ادعا کرد که «به نظر میرسد تمامی قربانیان از خانوادههای صلح جویی بوده اند که حاضر نشدند در برابر دولت بایستند و سلاح به دست بگیرند و با گروههای مسلح اختلاف داشتند.»
۲-چه کسی کشتار حوله را انجام داده است؟ پرس تی وی رسانه دولت ایران می گوید کار سیا و موساد بوده است. خبرگزاری رسمی سوریه آن را کار القاعده می داند و خبرنگار روسی با جزئیات شرح می دهد که این کشتار کار بریگاد الفاروق به رهبری عبدالرزاق و یحیی الیوسف از ارتش آزاد سوریه بوده است. اگر این خبرنگار روسی چنین اطلاعات دقیقی دارد چرا آن را در اختیار کمیته تحقیق دولت سوریه نمی گذارد تا آن ها مجبور نشوند که به کلی گویی درباره «تروریست ها» و القاعده بسنده کنند؟ چرا هواداران اسد گروه های متفاوتی را به عنوان عامل کشتار معرفی می کنند؟ یک روزنامه نگار روسی این اطلاعات ادعایی را از کجا به دست آورده است؟
۳-مارات موسین «خبرنگار» روسی کیست؟ اگر در اینترنت جستجو کنید می بینید که تقریبا هیچ سابقه ای از او به عنوان خبرنگار جدی وجود ندارد. از او به عنوان «خبرنگار مستقل» نام برده شده. فارغ التحصیل امور مالی در پزوهشکده مالی دولت روسیه است. اگر این فرد برای خبرنگاری به سوریه رفته (سوریه به خبرگزاری های معتبر و خبرنگاران واقعا مستقل اجازه فعالیت نمی دهد) پس مورد تایید دولت اسد بوده است و اگر به دلایل دیگر (همکاری های اقتصادی روسیه با دولت اسد) در سوریه حضور داشته اساسا نمی توان او را خبرنگار به حساب آورد. این گزارش ادعای یک کارشناس اقتصادی روسی خواهد بود که ادعای خبرنگاری دارد.
۴-اگر دولت اسد تا این اندازه «مظلوم» است چرا به خبرنگاران اجازه ورود به سوریه را نمی دهد؟ در جریان انقلاب مصر شبکهالجزیره به صورت زنده از میدان التحریر تصاویر زنده مخابره می کرد. گزارشگران بی بی سی در میدان التحریر حضور داشتند و علیه دولت مبارک گزارش پخش می کردند. در بحرین هم اینطور است. چرا دولت سوریه که از همه مظلوم تر است اجازه حضور خبرنگاران را نمی دهد؟ آیا برای این نیست که یک «خبرنگار مستقل» روس بتواند دروغ هایی از این دست را به عنوان گزارش خبری جا بزند؟
۵-دوستان عزیز! بیانیه شورای امنیت سازمان ملل در محکومیت سوریه در کشتار حوله با «اتفاق آرا» تصویب شد. شورای امنیت فقط متشکل از آمریکا نیست! روسیه هم در آن حضور دارد و بسیاری کشور های دیگر. در شورای حقوق بشر سازمان ملل هم کشورهای متعدد حضور دارند و این شورا رژیم اسد را محکوم کرد. دستگاه دیپلماسی این کشورها نمی فهمند و فقط «پروفسور» میشل شوسودوفسکی می فهمد؟ همه کشورها عامل امپریالیسم هستند غیر از سوریه؟ جهان غرب بر خلاف ایران و سوریه حساب و کتاب دارد. در انجا رسوایی ها اگر افشا بشوند دولت ها به زمین کشیده می شوند. اگر میشل شوسودوفسکی دلایل کافی داشت که ۱۱ سپتامبر کار دولت بوش است مطبوعات غرب حالا بزرگترین رسوایی تاریخ را رقم می زدند و دولت بوش را زمین می زدند و خود بوش هم الان در زندان بود (چنانکه در ماجرای به دست نیامدن سلاح های کشتار جمعی در عراق آبروی او را بردند.)
در پایان لینک مطالبی که بر اساس آنها این ردیه را نوشتم می گذارم
http://www.presstv.ir/detail.fa/247060.html
http://www.sana.sy/eng/337/2012/05/26/421559.htm
http://www.facebook.com/marat.musin.7
http://globalresearch.ca/index.php?context=va&aid=31184
عطا جمالی
آقای صمد، تمام کامنت هایتان را خواندم. شما درباره حوادث سوریه علاقه خاصی به اتخاذ و تبلیغ مواضع یک سویه دارید. برخورد شما به نظرات مخالف در زمینه مورد بحث، یکسان است. حال چه این نظرات از طرف کمونیست های روسیه اعلام شده باشد، چه از طرف پروفسور شوسودوفسکی که کمونیست نیست؛ چه مواضع روزنامه پراودا باشد و چه اخبار و تحلیل دو نشریه وابسته به محافل قدرت آلمانی.
کار ارزشمند شوسودوفسکی در این است که مدعای خود را درباره حوادث سوریه در مطالب این دو نشریه آلمانی نشان داده است. جهت اطلاع شما می گویم که «فرانکفورتر آلگماینه تسایتونگ» یکی از معتبرترین نشریات آلمانی است. نشریه ای است جدی، وزین و به داشتن مطالب با محتوی سنگین معروف است. لذا مورد استفاده روشنفکران و سیاستمداران می باشد. از لحاظ خط فکری نه تنها چپ نیست، بلکه محافظه کار و به اعتقاد برخی، نومحافظه کار است. اشپیگل آنلاین نیز یکی از معتبرترین و پرطرفدارترین نشریات آلمانی است. خبرنگارانی با نظرات گوناگون دارد، در عین حال به عنوان نشریه ای نظرساز شناخته می شود و طبعا در تحلیل نهایی به سود محافل قدرت آلمان.